واسه تو یی عمر اسیر، تو کنج این خونه بودیم
ما که رفتیم تو بمون به هر کی که دوسش داری
با اونی که پنهونی سر روی شونش می ذاری
ما که رفتیم ولی این رسم وفا داری نبود
قصه چشمای تو واسه ما تکراری نبود
سلام...چند روزی هست حالم دیدنیست حال من از این و آن پرسیدنیست گاه بر روی زمین زل می زنم گاه بر حافظ تفاءل می زنم حافظ دیوانه فالم را گرفت یک غزل آمد که حالم را گرفت: " ما زیاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم وبلاگ جالبی داریدموفق باشیدبهنام
سلاممتن زیبایی نوشتین اما چرا همیشه اینطوریه؟خوشحال میشم هر وقت تونستین سری بهم بزنینروز خوش
سلام...
چند روزی هست حالم دیدنیست حال من از این و آن پرسیدنیست گاه بر روی زمین زل می زنم گاه بر حافظ تفاءل می زنم حافظ دیوانه فالم را گرفت یک غزل آمد که حالم را گرفت: " ما زیاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
وبلاگ جالبی دارید
موفق باشید
بهنام
سلام
متن زیبایی نوشتین اما چرا همیشه اینطوریه؟
خوشحال میشم هر وقت تونستین سری بهم بزنین
روز خوش