عاشق ترین عاشق

عشق . دروغ . نفرت

عاشق ترین عاشق

عشق . دروغ . نفرت

گناه

در این دنیا نکردم من گناهی

فقط کردم به چشمانت نگاهی

اگر باشد نگاه من گناهی

مجازاتم بکن هر طور که خواهی

نظرات 2 + ارسال نظر
علی شنبه 24 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 10:47 ق.ظ http://sahel7.blogsky.com


بیا دست قشنگ مهربانت را عصایی کن که برخیزم
و شور انگیز و شوق آلود به دامان شقایق ها بیاویزم
بدزدم تیشه فرهاد عاشق را و بی پروا چنان رعدی
بنای سنگی غم را فرو ریزم
بسازم کلبه عشقی میان باغ فرداها و حافظ وار
بر گرد فلک
طرحی دگر از عشق اندازم
و نقش دیگری
ریزم ...
سلام مهربون . ممنون که به خلوت تنهاییم سرزدی .
من آپ هستم . به من سربزن .

گلناز دوشنبه 1 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:36 ب.ظ

شعر زیبایی بود بازم از اینا داری؟اگه داری یه چند تایی بذار باشه؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد