یادت می یاد گفتی من عشق تو رو به دل دارم
دروغ می گفتی اما من راست راستکی دوست دارم
سر به سرم گذاشتی و چند روزی موندگار شدی
گفتی که همدمم می شی همرنگ روزگار شدی
چشمات به من دروغ می گفت اما بازم می خواستمت
وقتی که رفتی به سفر باز به انتظار نشستم
پیش خودم دلم میگفت که بر میگردی از سفر
بر گشتی اما چه جوری دستت تو دست یه نفر
دلم که باور نمی کرد از تو یه دستی خورده بود
اون روز نشست و گریه کرد که بازی رو نبرده بود
سلام،
اگر دوست داری از امکانات بیشتری استفاده کنید، از تکنولوژی روز در بلاگ خود بهره برید و آن را به سایت تبدیل کنید، به سایت زیر مراجعه کنید.
http://fa.chonoo.com
این سایت به غیر از امکانات پایه، امکاناتی از قبیل نظرسنجی برای مطالب، ارزیابی مطالب، عضویت برای سایت خویش، گالری تصاویر، آپلود فایل، ایجاد شناسنامه برای کاربران، صندوق پیام در به مانند GMail برای ارتباط بین کاربران، شمارندهای در قدرت GoogleAnalytics و انجمن گفتگو را به رایگان در اختیار شما قرار میدهد.
از اینکه یک بار از این سیستم استفاده میکنید، ممنون.
موفق باشی...
سلام.خیلی شعر هات قشنگه:)