فراموشی

ط¹ط´ظ‚ ط¢ط³ظ…ظˆظ†غŒ

 

باید فراموشت کنم

 

چندیست تمرین می کنم

 

من می توانم !می شود!

 

آرام تلقین می کنم

 

حالم ،نه،اصلا خوب نیست

 

تا بعد،بهتر می شود

 

فکری برای این دل آرام غمگین می کنم

 

من میپذیرم رفته ای

 

و بر نمی گردی همین

 

خود را برای درک این ،صد بار تحسین می کنم

 

کم کم زیادم می روی

 

این روزگار و رسم اوست!

 

این جمله را با تلخی اش ،صد بار تمرین می کنم