عاشق ترین عاشق

عشق . دروغ . نفرت

عاشق ترین عاشق

عشق . دروغ . نفرت

اگر....

اگر باد بودم می وزیدم

اگر ابر بودم می باریدم

اگر مهر بودم می تابیدم

اگر خدا بودم می آفریدم تا بدانی دوستت دارم

اگر ابر بودی به انتظار اشکت می نشستم

اگر مهر بودی در پرتو ات خود را گرم می کردم

اگر باد بودی چون برگ خزان خود را بدستت می سپردم

اگر خدا بودی به تو ایمان می آوردم تا بدانی دوستت دارم

اگر هیچ بودی از تو ابر سپیدی می ساختم

از تو خورشید با شکوهی بوجود می آوردم

تو را نسیم ملایمی می کردم

از تو خدایی بزرگ می ساختم

تا بدانی که فقط تو را دوست دارم
نظرات 1 + ارسال نظر
امیر یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1384 ساعت 06:31 ب.ظ http://pws.blogsky.com

سلام.
چقدر زیبا به تصویر کشیدی. باورت میشه مو به تنم سیخ شد. منو یاد خواب خودم انداختی که ......
رنگ این دست نوشتت خیلی عجیبه. میدونی بدون اغراق بهت بگم با تمام وجودم لمسش کردم.نذر کردم که همیشه ..... ولی مدتی هست که اون نذر رو فراموش کردم !!!! (ای داد)
بعد از مدتها تکانم دادی.
و انا عبدک الضعیف.......
خوشحال میشم بیشتر با هم آشنا بشیم. راستی من شما رو لینک دادم...
اگه آپدیت کردی خبرم کن... خوشحال میشوم.
یا حق...
موفق و پایدار باشی .....
::..:: خیلی التماس دعا ::..::

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد