عشق زندگی است.
عشق هرگز خطانمی کند،
وزندگی، تازمانی که عشق هست، به خطا نمی رود.
بسیار عشق ورزیدن ، یعنی برای ابد زیستن.
زندگی جاوید سراسر به عشق پیوسته است.
عشق بردبار است.
عشق ، مهربان است.
در آتش حسد نمی سوزد.
کبر ندارد،غرور ندارد،
از ناراستی شاد نمی شود ،اما با راستی به شعف می آید.
در همه چیز صبر می کند.
همه راباور می کند،
همواره امیدوار است و همواره ،بردبار.
عشق،هرگز نابود نمی شود.
اما پیشگویی ها نیست می شوند
و زبان ها پایان می یابند
و دانش زایل می شود.
زیرا
دانش ماجزیی است و
پیشگویی ما جزیی است
اما آنگاه که کامل بیاید،جزیی نابود خواهد شد.
....
اینک اما سه چیز می ماند:
ایمان، امید ،و عشق.
اما برترین آنها ،عشق است.
اگر ایمانم چنان کامل باشد،
تا آنجا که کوههار ا جابه جا کنم،
و عشق نداشته باشم، هیچم.
به من گفتی دوستم داری و روی قولت می ایستی
همین طور هم شد . . .
قولت را زیر پایت گذاشتی و روی آن ایستادی
واسه تو یی عمر اسیر، تو کنج این خونه بودیم
ما که رفتیم تو بمون به هر کی که دوسش داری
با اونی که پنهونی سر روی شونش می ذاری
ما که رفتیم ولی این رسم وفا داری نبود
قصه چشمای تو واسه ما تکراری نبود
سلام کسی که تو دلم درخشید من دیگه دوستت ندارم ببخشید
بهتره که نپرسی علتش رو چون که خودت نداری فرصتش رو
بهتره این نامه آخر باشه فکر کنم این واسه ما بهتر باشه
من واسه کسی که دوس ندارم نمی تونم شاخه گل بیارم
نمی تونم صداش کنم عزیزم روزای خوبمو به پاش بریزم
بین تو و اون روزا کلی فرقه تو آسمونت پر رعد و برقه
نه مهربونی، نه واسم می خندی هر دری رو می زنم می بندی
کو اون همه شعرای عاشقونه کی بود بهم می گفت سلام بهونه
نه، صحبت از سلام بهونه ای نیس پرنده اینجاس، ولی دونه ای نیس
خواستی فقط صاحب یی قفس شی بری و با دیگری همنفس شی
خواستی بگی میشه تو دام بیفتم بهدش بگی دیدی بهت نگفتم
از چشم من افتادی نازنینم دوس ندام دیگه تو رو ببینم
اون کسی که دم می زد از حسادت اگه بمیرم نمیاد عیادت
منم میخوام اتمام حجت کنم خیال هر دومونو راحت کنم
اگه دلت همین الان بشکنه بهتر از آوارگی های منه
من کسی رو می خوام که عاشق باشه اول و آخرش شقایق باشه