عاشق ترین عاشق

عشق . دروغ . نفرت

عاشق ترین عاشق

عشق . دروغ . نفرت

عاشق واقعی کیست!

از هر کی پرسیدم عاشق واقعی کیست؟! گفت : عاشق واقعی کسی است که واسه دیدن و شنیدن صدای معشوق لحظه شماری کند، همیشه بخواد با اون باشه و هر لحظه دلتنگش بشه !اما به نظر من عاشق واقعی کسیه که فقط خوشبختی معشوقش رو بخواد ، و هیچ وقت ادعا نداشته باشه که اون  فقط مال خودشه . عاشق واقعی کسیه که معشوقش توی خونه قلبش باشه نه خونه ی واقعی ، تصویرش همیشه تو شبکیه ی ذهنش حک شده باشه نه شبکیه ی چشمش ، صداش همیشه پرده ی ذهنش رو به ارتعاش در بیاره نه پردهی گوششو ، همیشه و هر لحظه به یادش زندگی کنه نه اینکه فقط باهاش باشه. عاشق واقعی کسیه که ظاهر معشوقش رو نخواد ، باطن معشوقو بخواد . عاشق یه تصویر و یه نقاشی نباشه ، عاشق طنین صدای معشوق نباشه ، بلکه باید عاشق فکرش ، قلبش و ادبو معرفت و هنر او باشد.

حالا اونایی که ادعا می کنن عاشقند ببینید این چیزها رو در خودتون می بینید ، یه عاشق واقعی هستین و هیچ کی نمی تونه منکر این حقیقت باشه

آخرین بار

برای آخرین بار بیا و مهربون باش
برای آخرین بار حالا که تنهائیام
خوردن به خط تکرار بیا حالا که دستات دوری طلب میکن
فاصله هار و بشکن بخاطر من اینبار
برای آخرین بار بیا با هم بخونیم
ترانه ی سکوتو شاید دیگه نتونیم
من تو خیال خامم ازت یه برکه ساختم
اما همش سرابه ثانیه هارو باختم
برای آخرین بار بهم بگو کی هستی
حباب آرزوی یا یه خیال پستی
وقت جدا ئی رسید آینه ها شکستن
اون همه عهد و پیمان به راحتی گسستن
نمیدونم بیدارم یا توی خوابو رویام حسرت با تو بودن داغ دل

طلب بخشش

مرا ببخش من به تو بد کردم و تو هم.... بگذریم حلالم کن شاید دیگر همدیگر را نبینیم
دوستدار همیشگی ات
عاشق دائمی ات
فدایت علی

جدایی

گرید به حالم
کوه و در و دشت
از این جدایی
می نالد از غم
این دل دمادم
فردا کجایی
سفر به خیر
سفر به بخیر
مسافر من
گریه نکن
گریه نکن
بخاطر من

باران می بارد امشب
دلم غم دارد امشب

زیر باران گریه کردم
شاید از فکر سفر برگردی

بار ای اشک پائیزی
مجالی نیست زین غم ها
ببار از بخت بدکارم
که من تنها شدم ، تنها

باران

این دفعه اگه داشت بارون میومد از زیرش فرار نکن برو زیر بارون ببین چندتا از
دونه های بارون رو میتونی بگیری اندازه قطره های بارونی که تونستی بگیری دوستم داری
و اندازه تمام قطراتی که نتونستی بگیری دوستت دارم

من می گم بهم نگا کن
تو می گی که جون فدا کن
من می گم چشات قشنگه
تو می گی دنیا دو رنگه
من می گم دلم اسیره
تو می گی که خیلی دیره
من می گم چشاتو وا کن
تو می گی منو رها کن
من می گم قلبم رو نشکن
تو می گی من می شکنم، من؟
من می گم دلم رو بردی
تو می گی به من سپردی؟
من می گم دلم شکسته
تو می گی خوب میشه خسته ست
من می گم بمون همیشه
تو می گی ببین ، نمیشه
من می گم تنهام می ذاری
تو می گی طاقت نداری
من می گم تنهایی سخته
تو می گی این دست بخته
من می گم خدا به همرات
تو می گی چه تلخه حرفات
من می گم که تا قیامت
برو زیبا به سلامت
من می گم خدا به همرات
تو می گی چه تلخه حرفات
من می گم که تا قیامت
برو زیبا به سلامت

اگر....

اگر باد بودم می وزیدم

اگر ابر بودم می باریدم

اگر مهر بودم می تابیدم

اگر خدا بودم می آفریدم تا بدانی دوستت دارم

اگر ابر بودی به انتظار اشکت می نشستم

اگر مهر بودی در پرتو ات خود را گرم می کردم

اگر باد بودی چون برگ خزان خود را بدستت می سپردم

اگر خدا بودی به تو ایمان می آوردم تا بدانی دوستت دارم

اگر هیچ بودی از تو ابر سپیدی می ساختم

از تو خورشید با شکوهی بوجود می آوردم

تو را نسیم ملایمی می کردم

از تو خدایی بزرگ می ساختم

تا بدانی که فقط تو را دوست دارم

دوستت دارم؟؟؟

ای سزاوار محبت
ای تو خوب بی نهایت
همه ذرات وجودم
به وجودت کرده عادت
به خدا دوست داشتن تو
هم یه عشقه هم عبادت
با نوازشهای دستت
سوختن از تب رو شناختم
تب عشقی آتشین که
من به اون قلبمو باختم

Love

کوه را و به خاطر ابهتش
خورشید را به خاطرگرمایش
ماه را به خاطرنورانیتش
عشق را برای محبتش
و در آخر تو را به خاطرمهربانیت و عشقت دوست می دارم