-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 22 تیرماه سال 1385 16:40
عشق زندگی است. عشق هرگز خطانمی کند، وزندگی، تازمانی که عشق هست، به خطا نمی رود. بسیار عشق ورزیدن ، یعنی برای ابد زیستن. زندگی جاوید سراسر به عشق پیوسته است. عشق بردبار است. عشق ، مهربان است. در آتش حسد نمی سوزد. کبر ندارد،غرور ندارد، از ناراستی شاد نمی شود ،اما با راستی به شعف می آید. در همه چیز صبر می کند. همه راباور...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 14 تیرماه سال 1385 16:17
فرشتگان روزی از خدا پرسیدند : بار خدایا تو که بشر را اینقدر دوست داری غم را دیگر چرا آفریدی؟ خداوند گفت : غم را بخاطر خودم آفریدم چون این مخلوق من که خوب می شناسمش تا غمگین نباشد به یاد خالق نمی افتد
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 11 تیرماه سال 1385 19:01
به من گفتی دوستم داری و روی قولت می ایستی همین طور هم شد . . . قولت را زیر پایت گذاشتی و روی آن ایستادی
-
شمارش معکوس
پنجشنبه 8 تیرماه سال 1385 19:59
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 6 تیرماه سال 1385 16:32
کاش بودی تا دلتنگی رو با تو تقسیم میکردم.................
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 3 تیرماه سال 1385 16:43
با سلام خدمت همه شما بازدید کنندگان عزیز می خواهم براتون داستان زندگی خودمو بنویسم البته اون قسمتای عشق و عاشقی و شکست سنگین عشق به زودی زود می نویسم حتما به من سر بزند منتظر راهنمایی های خوبتون هستم. عاشق ترین عاشق
-
سلام
شنبه 27 خردادماه سال 1385 10:14
سلام بر همه عاشق های عالم درد عشق خیلی سخته بعدا میام
-
ما که رفتیم
پنجشنبه 25 خردادماه سال 1385 11:47
ما که رفتیم ولی یادت باشه دیوونه بودیم واسه تو یی عمر اسیر، تو کنج این خونه بودیم ما که رفتیم تو بمون به هر کی که دوسش داری با اونی که پنهونی سر روی شونش می ذاری ما که رفتیم ولی این رسم وفا داری نبود قصه چشمای تو واسه ما تکراری نبود
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 24 خردادماه سال 1385 19:17
-
دیگه دوست ندارم
چهارشنبه 24 خردادماه سال 1385 19:14
سلام کسی که تو دلم درخشید من دیگه دوستت ندارم ببخشید بهتره که نپرسی علتش رو چون که خودت نداری فرصتش رو بهتره این نامه آخر باشه فکر کنم این واسه ما بهتر باشه من واسه کسی که دوس ندارم نمی تونم شاخه گل بیارم نمی تونم صداش کنم عزیزم روزای خوبمو به پاش بریزم بین تو و اون روزا کلی فرقه تو آسمونت پر رعد و برقه نه مهربونی، نه...
-
غم تنهایی
چهارشنبه 24 خردادماه سال 1385 19:02
از خود گذشتم تا که تو از پیچ وخمها بگذری لب بستم از گلایه تو از سر غمها بگذری گوشه گرفتم تا که تو با دنیا دم ساز بشی پایان گرفتم تا که تو دوباره آغاز بشی درد من بودی وهمدرد نبودی راهه من بودی و همراه نبودی غم من بودی تو غمخوار نبودی عشق من بودی وفادار نبودی اشک شدم در پشت برکه غصه ها پنهون شدم هر چه گشتم در این شهر...
-
اگر
سهشنبه 23 خردادماه سال 1385 10:06
اگر عشق نبود ؛ به کدامین بهانه میگریستیم و میخندیدیم؟
-
تنهایی
دوشنبه 22 خردادماه سال 1385 12:06
تنها تر از همیشه جام می ام تهی ست جام غمم پر است . وز جام دل مپرس کاین جام را به سنگ صبوری شکسته ام.
-
نفرین
یکشنبه 21 خردادماه سال 1385 16:30
نفرین بر تو(sh) باد ای ویرانگر زندگی من!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 20 خردادماه سال 1385 19:13
بودنم تو را برگی بود در شلوغی شاخسار یک درخت و نبودنم برگی است که چرخ زنان روی فراموشی پاییز تنت گم خواهد شد !بدرود برای آخرین بار بر آواز گیجت بوسه می زنم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
-
تعریف زندگی
جمعه 12 خردادماه سال 1385 10:57
زندگی دشت غم است و دنیا غروب آرزوها زندگی سرگذشت ، در گذشت آرزوهاست
-
دلشکسته
جمعه 12 خردادماه سال 1385 10:55
چاره ی هر شکستگی آتل است اما تو بر دلشکسته ی من دل ببند...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 9 خردادماه سال 1385 18:53
اگه دوست داشتی سری به این سایت بزن
-
سنگدل
سهشنبه 9 خردادماه سال 1385 18:45
نمی دانم چرا گفتی: میان من وتو فرسنگها فاصله است کاش میشد تا برایم بار دیگر قصه میگفتی وای افسوس باید می رفتی ..... چه آسان کوله بارسفرت را بستی آیا میدانی چه عاشقانه پشت سرت گریستم وهق هق شبانه ام قلب ستاره های قریب را لرزاند آیا میدانی؟
-
گلایه
سهشنبه 9 خردادماه سال 1385 18:43
وقتی قدم به کاشانه قلبم نهادی،ویرانه این قلب شکسته را امیدی تازه بخشیدی.وقتی طنین صدایت کاشانه قلبم را پر کرد،روزگار خاکستری و شب های تاریک و خموش زندگی و لحظه های تلخ عمرم را از یاد بردم.وقتی چشمانت را که به وسعت دریا بود و به پاکی و زلالی آب بود به من دوختی و لبهای زیبایت برایم سخن گفت ، زندگی ام رنگ تازه ای به خود...
-
عاشق واقعی کیست!
سهشنبه 9 خردادماه سال 1385 18:34
از هر کی پرسیدم عاشق واقعی کیست؟! گفت : عاشق واقعی کسی است که واسه دیدن و شنیدن صدای معشوق لحظه شماری کند، همیشه بخواد با اون باشه و هر لحظه دلتنگش بشه !اما به نظر من عاشق واقعی کسیه که فقط خوشبختی معشوقش رو بخواد ، و هیچ وقت ادعا نداشته باشه که اون فقط مال خودشه . عاشق واقعی کسیه که معشوقش توی خونه قلبش باشه نه خونه...
-
آخرین بار
یکشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1385 18:17
برای آخرین بار بیا و مهربون باش برای آخرین بار حالا که تنهائیام خوردن به خط تکرار بیا حالا که دستات دوری طلب میکن فاصله هار و بشکن بخاطر من اینبار برای آخرین بار بیا با هم بخونیم ترانه ی سکوتو شاید دیگه نتونیم من تو خیال خامم ازت یه برکه ساختم اما همش سرابه ثانیه هارو باختم برای آخرین بار بهم بگو کی هستی حباب آرزوی یا...
-
طلب بخشش
یکشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1385 18:14
مرا ببخش من به تو بد کردم و تو هم.... بگذریم حلالم کن شاید دیگر همدیگر را نبینیم دوستدار همیشگی ات عاشق دائمی ات فدایت علی
-
جدایی
یکشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1385 18:10
گرید به حالم کوه و در و دشت از این جدایی می نالد از غم این دل دمادم فردا کجایی سفر به خیر سفر به بخیر مسافر من گریه نکن گریه نکن بخاطر من باران می بارد امشب دلم غم دارد امشب زیر باران گریه کردم شاید از فکر سفر برگردی
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1385 18:03
بار ای اشک پائیزی مجالی نیست زین غم ها ببار از بخت بدکارم که من تنها شدم ، تنها
-
باران
دوشنبه 12 دیماه سال 1384 22:31
این دفعه اگه داشت بارون میومد از زیرش فرار نکن برو زیر بارون ببین چندتا از دونه های بارون رو میتونی بگیری اندازه قطره های بارونی که تونستی بگیری دوستم داری و اندازه تمام قطراتی که نتونستی بگیری دوستت دارم
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 12 دیماه سال 1384 22:19
من می گم بهم نگا کن تو می گی که جون فدا کن من می گم چشات قشنگه تو می گی دنیا دو رنگه من می گم دلم اسیره تو می گی که خیلی دیره من می گم چشاتو وا کن تو می گی منو رها کن من می گم قلبم رو نشکن تو می گی من می شکنم، من؟ من می گم دلم رو بردی تو می گی به من سپردی؟ من می گم دلم شکسته تو می گی خوب میشه خسته ست من می گم بمون...
-
اگر....
یکشنبه 11 دیماه سال 1384 18:03
اگر باد بودم می وزیدم اگر ابر بودم می باریدم اگر مهر بودم می تابیدم اگر خدا بودم می آفریدم تا بدانی دوستت دارم اگر ابر بودی به انتظار اشکت می نشستم اگر مهر بودی در پرتو ات خود را گرم می کردم اگر باد بودی چون برگ خزان خود را بدستت می سپردم اگر خدا بودی به تو ایمان می آوردم تا بدانی دوستت دارم اگر هیچ بودی از تو ابر...
-
دوستت دارم؟؟؟
شنبه 10 دیماه سال 1384 14:35
ای سزاوار محبت ای تو خوب بی نهایت همه ذرات وجودم به وجودت کرده عادت به خدا دوست داشتن تو هم یه عشقه هم عبادت با نوازشهای دستت سوختن از تب رو شناختم تب عشقی آتشین که من به اون قلبمو باختم
-
Love
پنجشنبه 8 دیماه سال 1384 16:31
کوه را و به خاطر ابهتش خورشید را به خاطرگرمایش ماه را به خاطرنورانیتش عشق را برای محبتش و در آخر تو را به خاطرمهربانیت و عشقت دوست می دارم